مادرم فاطمه،فرشتهی بهشته
مادرم فاطمه است و چشم امیدم به دعای مادر است،قابی به دیوار خانهام زدم که رویش نوشته السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س) بیبی جان شما که حرم نداری خانه من حرم شما،هر کاری کنم تقدیم حضرت میکنم.
مینویسم بدون آن که بدانم تا چه اندازه نوشتههایم میتوانند برای بانوی بهشت، خواندنی باشند. ای فاطمه زهرا، ای که هر آن چه خوبی است در تو جمع شده و هر آن چه بدی ست از تو دور مانده، لطف و محبت خود را شامل حال من کن. اگر دستهای پاک تو میان من و پروردگار، پلی شود؛ لطف و رحمت خداوند بهتر شامل حالم خواهد شد.
مرا از این موهبت دریغ نکن. اگر تو نگاهی به زندگی من بیفکنی، حال و هوای زندگیام خوش میشود و نسیم خنک بهشتی بر دنیایم میوزد. من طفل دردمندی هستم که به مادر بزرگوار خویش پناه آورده و امید دارم که دست نوازشگر مادر، غمهای وجودم را برطرف سازد.
فاطمه جان، تو نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد.
برای کسب اطلاعات بیشتر مادرم فاطمه به ایلیا مراجعه کنید.
تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا (س) در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…